جدول جو
جدول جو

معنی طاهر بن فخرالملک - جستجوی لغت در جدول جو

طاهر بن فخرالملک
(هَِ)
ابن فخرالملک بن نظام الملک ملقب بناصرالدین در درج وزارت، و دری برج صدارت بود و بعد از عزل قوام الدین درگزینی به وزارت سلطان سنجر قیام نمود، بحسب تقدیر مقارن آن حال سلطان بی همال، در دست حشم غز گرفتار گشت و ناصرالدین قبل از آنکه از آن منصب تمتعی یابد، از جهان گذران درگذشت:
بگذاشته نقد زندگانی
بگذشت از این جهان فانی.
(دستورالوزراء ص 206).
و صاحب تاریخ بیهق آرد: و عقب از فخرالملک بن نظام الملک صدرالدین محمد بود، و امیر اسحاق، و ناصرالدین طاهر، و امیر ابوالحسن علی، و امیر جمال الملک یوسف. و طاهر، و ابوالحسن و یوسف را، جمالی بود ارواح بدان بازنده، و دلها با آن سازنده، دیبای ملاحت پوشیده داشتند و ماه صباحت سر از افق گریبان ایشان برداشتند:
و کان یوسف فی الجمال اقامهم
خلفائه فی دهرنا من بعده.
صدرالدین محمد کشته آمد به بلخ فی سنه احدی عشره و خمسمائه. ناصرالدین طاهر بیست سال شمسی، به انفاذ امرو تمکین، بی هیچ چشم زخم، در وزارت مدت یافت. و برسم وزارت دو سلطان، سلطان سنجر اعظم السلاطین که غایب بود، و سلطان سلیمان توقیع میفرمود، در یک دیوان نشسته. (تاریخ بیهق صص 76- 75). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 516 شود
لغت نامه دهخدا